✅ زمان از مشخصات و مختصات عالم دنیاست که روز و شب و ماه و سال دارد و وقتی دنیا به پایان میرسد خصوصیات آنهم تمام میشود و چنانچه کسی وارد برزخ شود دیگر این گذر زمان معنای دیگری پیدا میکند و ممکن است برای یک نفر یکساعت دنیا هزار سال بگذرد و برعکس هزار سال برای یک شخص دیگر به اندازه یکساعت دنیا باشد، این روایت به این نکته به خوبی اشاره میکند:
روزی امیرالمومنین علی (ع) با جمعی از یاران خود به قبرستان رفتند و خطاب به آنان فرمودند:
❓آیا می خواهید چیزی را به شما نشان دهم که تاکنون ندیده باشید؟
عرض کردند: بلی یا امیرالمومنین.
پس حضرت بر سر قبر کهنه ای که نشان می داد صاحب آن مدت ها پیش فوت نموده، رفته و فرمودند:
یا عَبدالله؛ قُم بِاذنِ الله؛ ای بنده ی خدا؛ به اِذن خداوند برخیز»
⭕️در همان حال قبر شکافته شد و پیرمردی با محاسن و موهای سفید از قبر بیرون آمد و عرض کرد: السلامُ عَلیک یا وَلی الله».
حضرت جواب او را داده و فرمودند: چند سال است که از دنیا رفته ای؟
مرد پاسخ داد: فدایت شوم، سال نشده.
حضرت فرمودند: چند ماه است؟
مرد پاسخ داد: به ماه هم نرسیده.
حضرت فرمودند: چند روز است؟
مرد عرض کرد: روز هم نشده است.
حضرت فرمودند: چند ساعت است؟
مرد پاسخ داد: به ساعت هم نرسیده است،
⭕️چرا که تا داخل قبر خویش گردیدم، بعد از سؤال ن و منکر، حوریِ زیباروی و خوش صورتی را در قبر دیدم و در آن لحظه به ناگاه گردنبندی که در گردن داشت پاره گردید و دانه های آن متفرق شد و من و او مشغول جمع کردن دانه ها گردیدیم که به ناگاه شما مرا فراخواندید.
⭕️پس حضرت علی (ع) فرمودند: ای مرد به جایگاه خود بازگرد و انشاءالله خداوند تو را از رحمت بی پایانش بی نصیب نفرماید.
⚛ وقتی آن مرد به درون قبر بازگشت حضرت به همراهان خود فرمودند:
او صد سال بود که از دنیا رفته و به دلیل اعمالش تا قیام قیامت دچار عذاب عالم برزخ نخواهد گردید.
آنگاه حضرت بر سر قبری که تازه بود و گویا صاحب آن ساعاتی پیش از دنیا رفته بود آمدند و صاحب آن قبر را صدا زدند.
پس جوانی سیاه روی با حالی زار از قبر بیرون آمد و پاسخ داد:
السلامُ عَلیک یا امیرالمومنین».
حضرت جواب سلام او را داده و فرمودند: جوان؛ چند ساعت است که از دنیا چشم فروبسته ای؟
عرض کرد: فدایت شوم، از ساعت گذشته است.
حضرت فرمودند: چند روز است؟
پاسخ داد: از روز زیادتر است.
حضرت فرمودند: چند سال است؟
پاسخ داد: سال های فراوانی است، آنقدر گرفتاری و رنج و عذاب بر من غالب شده است که خاطرم نیست چند سال است، گویا صد سال است.
پس حضرت فرمودند: به جایگاه خود بازگرد و در حق او دعا فرمودند و به برکت دعای آن حضرت در عقاب و عذاب او تخفیفی داده شد.
سپس امیرالمومنین علی (ع) فرمودند: او را همین امروز و شاید یک ساعت پیش دفن کرده اند و همانا آگاه باشید که فرق میان انسان مومن و منافق در قبر این چنین است.
جواهر: 181، جهنم میعادگاه پیروان شیطان: 38، برزخ ص 59
*شیخ ناصر رفیعی*
* روایت داریم حق الناس در برزخ انسان را اسیر می کند مثلا یک سوم فشار قبر متعلق به غیبت است. در روایتی دیگر هست که خداوند بر روی پل صراط کمینی قرار داده که هر کس حق الناس بر گردن دارد، از آنجا به بعد حق عبور ندارد.*
*پیامبر ((ص)) فرمودند:*
*بیچاره ترین مردم کسی است که با اعمال خوب وارد صحرای م شود مثلا در نماز ، حج و . مشکلی نداشته باشد و جز اصحاب یمین قرار گیرد اما زمانی که قصد ورود به بهشت می کند گروهی از مردم مانع می شوند علت را جویا می شود و می شنوند که حقوق آنها را پایمال کرده است . در آن لحظه از فرشتگان کمک می طلبند و آنها می گویند: حلالیت بگیر , یعنی قسمتی از اعمال خوب خود را به آنها بده تا حلالت کنند*
*وقتی این کار را می کنند متوجه می شوند دیگر هیچ چیز ندارند و نامه را به دست چپ می دهند که از نظر پیامبر بیچاره ترین بنده ها هستند.*
*✅ باید به شدت مراقب باشیم حق الناسی برای ما ایجاد نشود*
*((مانند: غیبت ،، تهمت ،، آزار و اذیت مردم ،، ندادن حق و پول مردم و.))*
*و اگر هم جایی حق الناسی بر ما بود فورا در همین دنیا نهایت سعی و تلاش خود را بکنیم که حلالیت بطلبیم و آن را تسویه کنیم.*
✨﷽✨
#اولین_تابوت_در_اسلام
از حضرت صادق علیه السلام روایت میکند که فرمود:
اوّلین تابوتی که در اسلام ساخته شد تابوت فاطمه ی اطهر سلام الله علیها بود. زیرا آن بانو در آن بیماری که از دنیا رفت به اسماء فرمود:
من لاغر شدهام و گوشت بدنم از بین رفته است، آیا یک چیزی که بدنم را بپوشاند برای من درست نمی کنی؟ اسماء گفت:
آن موقعی که من در حبشه بودم یک نوع تابوت میساختند، اگر مایل باشی من شکل آن را به تو نشان دهم؟
فرمود:
مانعی ندارد. اسماء گفت:
یک تختی را آوردند، آنگاه آن تخت را برعکس به روی زمین نهاد، دستور داد تا شاخههای خرمایی هم آوردند، آن شاخههای خرما را به پایههای آن تخت تابید و یکپارچه روی
آنها انداخت و گفت:
این شکل همان تابوتیست که من دیدم.
فاطمه ی اطهر سلام الله علیها فرمود:
نظیر این تابوت را برای من بساز و بدنم را به وسیله ی آن بپوشان! خدا بدن تو را از آتش محفوظ بدارد!
بحار الانوار ۶۱۳
✍روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه
و آله و سلم شیطان را دید که خیلی
ضعــیف و لاغـــر شده است.
حضــرت از او پـرسید:
چــــرا به اینروز افتادی؟
شیطان گفت:
ای رسول خدا از دست #امـت تو رنج می برم
و در زحـمت بسیار هستـم!
پیامبر فرمود:
مگر امت من با تو چه کرده اند!
شیطان گفت:
ای رسول خدا امت شما #شــش خصلت دارند
که مـن طاقت دیــدن و تحــــمل این
خصــائص را نــدارم.
❶ از گـــــناه استـــغفار می ڪنند
❷ با هــــــم مصـــافحه می ڪنند
❸ هـــر ڪاری را ڪه می خـــواهند
انجام دهند انشـــاءالله می گویند
❹ هـــــر وقت به هـــــم می رســـند
ســــــــــــــــــــــــــــــــلام می کنند
❺ تا نام شــــــــــما را می شـــــنوند
صلــــــــــــــــــــوات می فـــرستند
❻ ابـــتدای هـــر ڪاری بســـــم الله
الرحــــــــمن الرحــــــــــیم گـــــویند.
فضــایل و آثار صلوات ص۳۳
✨﷽✨
شیخ صدوق رحمه الله از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:
حضرت عیسی بن مریم علیه السلام گذشت به قبری که صاحب آن قبر را عذاب میکردند، پس از یکسال، دیگر باره حضرت عیسی از آنجا عبور کرد، دید عذاب از صاحب آن قبر برداشته شده. پس گفت: ای پروردگار من! من گذشتم به این قبر در سال گذشته، دیدم صاحبش در عذاب بود و امسال که بر او گذشتم میبینم عذاب از او برداشته شده؟ پس وحی رسید به عیسی علیه السلام که یا روح اللَّه! از برای صاحب این قبر فرزند صالحی بود که به حدّ بلوغ رسید، پس راهی را اصلاح و درست کرد و یتیمی را پناه و جای داد، پس من آمرزیدم او را به سبب این عمل که فرزندش بجا آورد.
۱۸۳. امالی شیخ صدوق، مجلس ۷۷، ص ۶۰۳، ح ۸.
فــردی هنـگام راه رفــتن پایش به
سڪه ای خـورد تاریڪ بود فڪر
ڪرد طـــــلاست!
ڪاغـذی را آتــش زد تا آن
را ببیند دیــد ۲ریالی است! بعد
دیـــد ڪاغــــذی ڪه آتـــش زده
هـزارتــومانی بوده!!
گفـــت:
چی را بــرای چی آتـش زدم!!
و این حڪایت زندگی خیلی
از ما هاست؛ ڪه چیزهای بزرگــ
را برای چــیزهای ڪوچڪ آتـــش
میزنیم و خودمان هم خبر نداریم!
بیشتر دقـــت ڪنیم بـــرای به
دســت آوردن چیزی چه چیزی را
داریـم به آتــش می ڪشـــــیم؟»
✨﷽✨
امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
وقتی آدمی وارد قبر و برزخ شد برزخیان به دیدار او میشتابند و اندکی او را آرام میگذارند تا به خود آید زیرا از هول بزرگی گذشته و گردنه خسته کننده قبر، سؤال و فشار را پشت سر نهاده است،
سپس به او نزدیک شده از حال دوستان و یاران پرس وجو میکنند.
اگر در پاسخ بگوید فلانی هنوز در دنیاست امیدوار میشوند که بعد از مرگ به آنان بپیوندد
و اگر گفت قبلاً در گذشته،
گویند: سقوط کرد (یعنی گرفتار عذاب الهی شد) واگرنه او را نزد ما میآوردند. »
بحار، ج ۶، ص ۲۴۹.
حسین پناهی چه زیبا گفت:
ﻭﻗﺘ ﺑﻤﺮﻡ ﻫ ﺍﺗﻔﺎﻗ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩ…!
ﻧﻪ ﺟﺎ ﺑﺨﺎﻃﺮﻡ ﺗﻌﻄﻞ ﻣﺸﻮﺩ…!
ﻧﻪ ﺩﺭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺣﺮﻓ ﺯﺩﻩ ﻣﺸﻮﺩ…!
ﻧﻪ ﺧﺎﺑﺎﻧ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﺸﻮﺩ…!
ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺗﻘﻮﻢ ﺧﻄ ﺑﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﺸﻮﺩ…!
ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻮﻫﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻤ ﺳﺪﺗﺮ ﻣﺸﻮﺩ…!
ﻭ ﺪﺭﻡ ﻤ ﺷﺴﺘﻪ ﺗﺮ…!
ﺍﻗﻮﺍﻣﻤﺎﻥ ﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺍﺯ ﺎﺭ …!
ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﺎﺴﺎﺭ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺒﺎﺏ
ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﺸﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﺸﻮﺩ …!
ﺭﺍﺳﺘ، ﻋﺸﻖ ﻗﺪﻤﻢ ﺭﺍ ﺑﻮ…!
ﻫِـــــــــــــــــﻪ ……!
+ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﺶ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺩﺮ، ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺎﺩ می برﺩ…!
ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺗﻨﻬﺎ ﻮﺭﻨ ﺭﺍ ﺧﺴﺘﻪ ﻣ ﻨﻢ…!
ﻭ ﻣﺪﺍﺣ ﻪ ﺍﻟ ﺍﺯ ﺧﻮﺑ ﻫﺎ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ ﻣﻮﺪ
ﻭ ﺍﺷ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﻣﺮﺰﺩ …!
ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ
ﻣﻦ می مانم ﻭ ﻮﺭﺳﺘﺎﻥ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺗﺎﺭ
ﻭ ﻏﻢ ﻫﻤﺸ ﺍﻡ ﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﻢ می ماند…!
روزقیامت،اهل جهنم باچهره سیاه
واهل بهشت باچهره سفیدمحشور میشوند:
یوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوه
ٌ
فَأَمَّا الَّذِینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَکَفَرْتُمْ بَعْدَ إِیمَانِکُمْ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ
روزقیامت اهل بهشت باچهرههائی سفید،
اهل جهنم باچهره سیاه محشور میشوند
اما آنها که صورتهایشان سیاه شده، به آنها گفته میشود:
آیا بعد از ایمان، کافر شدید؟! پس بچشید عذاب را، به سبب کفرتان.
وأَمَّا الَّذِینَ ابْیَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِی رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
و امّا آنها که چهرههایشان سفید شده، در رحمت خداوند خواهند بود؛ و جاودانه در آن میمانند.
۱۰۶ و۱۰۷ آل عمران
همانا جهاد در راه خدا، دری از درهای بهشت است که خداوند آن را به روی دوستان مخصوص خود گشوده است.
سأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ علیهالسلام عَنْ قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ :
( وَقَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللهِ یُکْفَرُ بِها وَیُسْتَهْزَأُ بِها ) إِلى آخِرِ الْآیَةِ
فَقَالَ :
إِنَّمَا عَنى بِهذَا إِذَا سَمِعْتُمُ الرَّجُلَ الَّذِی یَجْحَدُ الْحَقَّ وَیُکَذِّبُ بِهِ، وَ یَقَعُ فِی الْأَئِمَّةِ علیهمالسلام، فَقُمْ مِنْ عِنْدِهِ، وَلَا تُقَاعِدْهُ کَائِناً مَنْ کَانَ »
از امام صادق (علیه السّلام) درباره این آیه از قران پرسیدم :
و خداوند ( این حکم را ) در قرآن بر شما نازل کرده که هرگاه شنیدید افرادی آیات خدا را انکار و استهزا می کنند، با آنها ننشینید تا به سخن دیگری بپردازند! و گر نه شما هم مثل آنان خواهید بود [ نساء ـ ١۴٠ ]
امام در پاسخ فرمود :
همانا مقصود از آیه این است که وقتى شنیدید که مردى حق را انکار مىکند و دروغ مىشمارد و به ائمه (علیهم السّلام) بد مىگوید، از نزد او برخیز و با او همنشین نشو، هر که خواهد باشد.
مرآة العقول، ج ١١، ص ٨٩ {حدیث صحیح}
سمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ علیهالسلام یَقُولُ :
مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ، فَلَا یَقْعُدَنَّ فِی مَجْلِسٍ یُعَابُ فِیهِ إِمَامٌ، أَوْ یُنْتَقَصُ فِیهِ مُؤْمِنٌ »
امام صادق علیه السّلام :
هر کس ایمان به خدا و روز قیامت دارد، نباید در مجلسى بنشیند که در آن امام یا مؤمن را عیب جوئى یا تحقیر کنند.
روضه المتقین، ج ٩، ص ٣۴۴ [ حدیث حسن]
براه انداختن اقتصاد جهادی -همانند نهضت درختکاری- زمانی میسر می شود که اشخاص به اهداف و اغراضی فراتر از منافع شخصی ، حزبی، نژادی، قبیله ای، ملی و . بیندیشند.
اگر ما بتوانیم با ترویج فرهنگ آخرتگرایی نیتهای افراد را ارتقا دهیم براحتی خواهیم توانست که اقتصاد جهادی را در جامعه پیاده کنیم.
اگر ما توانستیم قله اقتصاد جهادی را فتح کنیم به ثروتی افسانه ای رسیده ایم ،
ثروتی که با هیچ تحریمی درهم نمی شکند و تمامی توطئه های دشمن را نقش بر آب می کند.
- بهشت
(1)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
الجنة بناؤ ها لبنة من فضة ولبنة من ذهب وملاطها المسک الاذفر وحصباؤ ها اللؤ لؤ والیاقوت وتربتها اعفران .؛(980)
ساختمان بهشت خشتى از نقره و خشتى از طلاست ، گل آن مشک بسیار خوشبو و سنگریزه آن لؤ لؤ و یاقوت و خاک آن زعفران است .
(2)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
فى الجنة ما لا عین راءت و لا اذن سمعت و لا خطر على قلب بشر؛(981)
در بهشت چیزهایى هستند که نه چشمى دیده و نه گوشى شنیده و نه به خاطر کسى گذشته .
(3)
امام صادق (علیه السلام):
ان ادنى اهل الجنة منزلا لو نزل به الثقلان الجن والانس لوسعهم طعاما وشرابا و لاینقص مما عنده شى ء؛(982)
کمترین فرد بهشت چنان است که اگر جن و انس میهمان او شوند همه را با خوردنى و آشامیدنى پذیرایى کند و از آنچه دارد چیزى کم نشود.
(4)
امام على (علیه السلام):
لذاتها لاتمل و مجتمعها لا یتفرق وسکانها قد جاوروا الرحمن وقام بین ایدیهم الغلمان بصحاف من الذهب فیها الفاکهة والریحان ؛(983)
لذتها و خوشى هاى بهشت دل را نمى زند، انجمن آن را هم نمى پاشد، ساکنانش در پناه خداى رحمانند و در برابر آنان غلامانى با طبق هاى زرین پر از میوه و گل هاى خوشبو ایستاده اند.
(5)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من اشتاق الى الجنة سارع فى الخیرات ؛(984)
هر کس مشتاق بهشت است براى انجام خوبى ها سبقت مى گیرد.
(6)
امام على (علیه السلام):
انه لیس لانفسکم ثمن الا الجنة فلا تبیعوها الا بها؛(985)
براى جان هاى شما بهایى جز بهشت نیست ، پس آنها را جز به بهشت مفروشید.
(7)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اضمنوالى ستا من انفسکم اضمن لکم الجنة الدقوا اذا حدثتم واءوفوا اذا وعدتم وادوا اذا ائتمنتم واحفظوا فروجکم وغضوا ابصارکم و کفوا ایدیکم ؛(986)
شش چیز را براى من ضمانت کنید تا من بهشت را براى شما ضمانت کنم ، راستى در گفتار، وفاى به عهد، برگرداندن امانت ، پاکدامنى ، چشم بستن از گناه و نگه داشتن دست (از غیر حلال ).
(8)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
والذى نفس محمد بیده لاتدخلوا الجنة حتى تؤ منوا و لا تؤ منوا حتى تحابوا افلا انبئکم بشى ء اذا فعلتموه تحاببتم ؟ افشوا السلام بینکم ؛(987)
به خدایى که جان محمد در دست (قدرت ) اوست به بهشت نمى روید تا مومن شوید و مومن نمى شوید تا یکدیگر را دوست بدارید، آیا مى خواهید شما را به چیزى خبر دهم تا با انجام آن ، یکدیگر را دوست بدارید؟ سلام کردن بین یکدیگر را رواج دهید.
(9)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان فى الجنة دارا یقال لها دار الفرح لایدخلها الا من فرح یتامى المومنین ؛(988)
در بهشت خانه اى است که آن را شاد سرا گویند و جز آنان که یتیمان مومنان را شاد کرده اند وارد آن نمى شوند.
(10)
امام على (علیه السلام):
لا یفوز بالجنة الا من حسنت سریرته و خلصت نیته ؛(989)
به پاداش بهشت نمى رسد مگر آن کس که باطنش نیکو و نیتش خالص باشد.- جهنم
(1)
امام على (علیه السلام):
اعلموا اءنه لیس لهذا الجلد الرقیق صبر على النار، فارحموا نفوسکم فانکم قد جربتموها فى مصائب الدنیا. اءفراءیتم جزع اءحدکم من الشوکة تصیبه والعثرة تدمیه والرمضاء تحرقه ؟! فکیف اذا کان بین طابقین من نار ضجیع حجر، وقرین شیطان ؟(990)
بدانید که این پوست نازک تحمل آتش را ندارد، پس به خودتان رحم کنید، شما در مصیبت هاى دنیا آزمایش کرده اید که وقتى خارى به بدن یکى از شما مى رود و یا به زمین مى خورد و خونى مى شود و یا شنهاى داغ پایش را مى سوزاند چگونه بیتابى مى کند؟! پس ، چگونه خواهد بود اگر میان دو لایه از آتش قرار گیرد و هم بسترش سنگ و همدمش شیطان باشد؟!.
(2)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
لو اءن دلوا صب من غسلین فى مطلع الشمس لغلت منه جماجم من فى مغربها؛(991)
اگر یک سطل از چرک و خون دوزخیان در شرق عالم ریخته شود بر اثر آن جمجمه کسانى که غرب عالمند به جوش مى آید.
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اءدنى اهل النار عذابا ینتعل بنعلین من نار یغلى دماغه من حرارة نعلیه ؛(992)
کم عذاب ترین اهل جهنم دو کفش از آتش به پا دارد که از حرارت آنها مغرش به جوش مى آید.
(4)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اءکثر ما یدخل الناس النار الاجفان : الفم والفرج ؛(993)
دو چیز میان تهى بیش از همه مردم را به جهنم مى برد: دهان و شرمگاه .
(5)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اءول من یدخل النار اءمیر متسلط لم یعدل ، وذو ثروة من المال لم یعط المال حقه وفقیر فخور؛(994)
اولین کسى که به جهنم مى رود فرمانرواى قدرتمندى است که به عدالت رفتار نمى کند و ثروتمندى که حقوق مالى خود را نمى پردازد و نیازمند متکبر.
(6)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان لجهنم بابا لایدخلها الا من شفا غیظه بمعصیة الله تعالى ؛(995)
جهنم را درى است که جز کسى که با معصیت خداى تعالى خشم خود را فرو نشاند، از آن وارد نمى شود.
(7)
حدیث قدسى :
فیما اوحى الى عیسى (علیه السلام) هى (یعنى النار) دار الجبارین والعثاة الظالمین کل فظ غلیظ و کل مختال فخور؛(996)
به عیسى (علیه السلام) وحى شد که جهنم سراى جباران و سرکشان ظالم است و جایگاه هر تندخوى خشن و هر متکبر مغرورى .
(8)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
والذى بعثنى بالحق بشیرا لایعذب الله بالنار موحدا اءبدا؛(997)
سوگند به آن کس که مرا نوید دهنده بر انگیخت ، خداوند هرگز یکتا پرست را در آتش عذاب ندهد.
(9)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
فى قوله تعالى (یا حسرتنا على ما فرطنا) الحسرة اءن یرى اءهل النار منازلهم من الجنة فى الجنته فتلک الحسرة ؛(998)
درباره آیه ((دریغا که کوتاهى کردیم )) فرمود: دریغ از این روست که جهنمیان جایگاه بهشتى خود را در بهشت مى بینند. این موجب حسرت مى شود.
(10)
امام صادق (علیه السلام):
انما خلد اءهل النار فى النار لاءن نیاتهم کانت فى الدنیا اءن لو خلدوا فیها اءن تعصوا الله اءبدا و انما خلد اءهل الجنة فى الجنة لاءن نیاتهم کانت فى الدنیا اءن لوبقوا فیها اءن یطیعوا الله اءبدا فبا النیات خلد هولاء و هولاء ثم تلاقو له تعالى : (قل کل یعمل على شاکلته ) قال : على نیته ؛(999)
جهنمیان از این رو در آتش جاویدانند که در دنیا نیتشان این بود که چنانچه تا ابد زنده بمانند تا ابد خدا را نافرمانى کنند و بهشتیان نیز از این رو در بهشت جاویدانند که در دنیا بر این نیت بودن که اگر براى همیشه ماندگار باشند براى همیشه خدا را فرمان برند. پس ، جاودانگى هر دو گروه به سبب نیتهایشان است . آن گاه حضرت این آیه را تلاوت کردند: ((بگو هر کس طبق نیت خود عمل مى کند))
980- نهج الفصاحه ح 1327.
981- نهج الفصاحه ح 1060.
982- بحارالانوار 8/120/11.
983- امالى طوسى 1/29/31.
984- بحارالانوار 77/96/1.
985- بحارالانوار 78/13/71.
986- نهج الفصاحه ح 321.
987- نهج الفصاحه ح 1555.
988- نهج الفصاحه ح 864.
989- غررالحکم 6/423/10868.
990- نهج البلاغه خطبه 183.
991- امالى طوسى 1/533/1162.
992- کنزالعمال 14/527/39507.
993- کنزالعمال 16/103/44071.
994- عیون الاخبار الرضا 1/31/20.
995- تنبیه الخواطر 1/121.
996- کافى 8/136/103.
997- التوحید 29/31.
998- الدرالمنثور 3/9.
999- کافى 2/85/5.
نزدیکِ مرگ به عبد الملک مروان گفتند که 84 ساله هستى، الان حالت چطور است؟
گفت:
الان معناى این آیه قرآن را که مىفرماید :
وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى »
و [ لحظه ورود به جهان دیگر به آنان خطاب مىشود : ] همانگونه که شما را نخستین بار [ در رحم مادر تنها و دست خالى از همه چیز ] آفریدیم .
خوب درک مىکنم. الان برایم روشن شد که تمام این جاه و جلالى که در اختیار ما بود، خیال بود و خیال بود و خیال.
دوست داشتم به جاى این که شاه این مملکت باشم، دو عدد گوسفند داشتم و در بیابان گوسفندچرانى مىکردم.
✍بعضی از گناهان ما، بوی بدی دارد که مشامِ ملکوتیان را آزار میدهد.
طبق بعضی روایات، بعضی از ملائکه از بوی بد گناهان آزرده میشوند؛ همچنین است اولیائی که مشامِ برزخیشان باز است،از بوی بد گناهان ما آزرده میشوند.
چه باید کرد تا این بوی بدِ گناه، ما را نزد ملکوتیان رسوا نکند؟
امام رضا علیهالسلام میفرماید:
تعَطَّرُوا بِالاسْتِغْفَارِ لاَ تَفْضَحْکُمْ رَوَائِحُ الذُّنُوبِ:
با استغفار خود را معطّر کنید، تا بوی بدِ گناهان شما را رسوا نکند.
امالی الطوسی، ص ۳۷۲
پیرمردی مى خواست به زیارت برود اما وسیلهی برای رفتن نداشت.
به هر حال یکی از دوستان او، اسبی برایش آورد تا بتواند با آن به زیارت برود.
یکی دو روز اول، اسب پیرمرد را با خود برد و پیرمرد خوشحال از اینکه وسیلهی برای سفر گیر آورده، به اسب رسیدگی میکرد،
غذا میداد و او را تیمار میکرد.
اما دو سه روز که گذشت ناگهان پای اسب زخمی شد و دیگر نتوانست راه برود.
پیرمرد مرهمی تهیه کرد و پای اسب را بست و از او پرستاری کرد تا کمی بهتر شد.
چند روزی با او حرکت کرد اما این بار، اسب از غذا خوردن افتاد و هر چه پیرمرد تهیه میکرد اسب لب به غذا نمیزد و معلوم نبود چه مشکلی دارد.
پیرمرد در پی درمان غذا نخوردن اسب خود را به این در و آن در میزد اما اسب همچنان لب به غذا نمیزد و روز به روز ضعیفتر و ناتوانتر مىشد تا اینکه یک روز از فرط ضعف و ناتوانی نقش زمین شد و سرش خورد به سنگ و به شدت زخمی شد.
این بار پیرمرد در پی درمان زخم سر اسب برآمد و هر روز از او پرستاری میکرد.
روزها گذشت و هر روز یک اتفاق جدید برای اسب مىافتاد و پیرمرد او را تیمار میکرد تا اینکه دیگر خسته شد و آرزو کرد کاش یک اتفاقی بیفتد که از شر اسب راحت شود.
آن اتفاق هم افتاد و مردی اسب پیرمرد را دید خواست آن را از پیرمرد خریداری کند.
پیرمرد خوشحال شد و اسبش را فروخت.
وقتی صاحب جدید، سوار بر اسب دور مىشد، ناگهان یک سؤال در ذهن پیرمرد درخشید و از خود پرسید من اصلا اسب را برای چه کاری همراه خود آورده بودم؟!!
اما هر چقدر فکر کرد یادش نیامد اسب به چه دلیلی همراه او شده بود ؟!!
پس با پای پیاده به ده خود بازگشت و چون مدت غیبت پیرمرد طولانی شده بود همه اهل ده جلو آمدند و به گمان اینکه از زیارت برمیگردد، زیارتش را تبریک گفتند!
تازه پیرمرد به خاطر آورد که به چه هدفی اسب را همراه برده و اهالی ده هم تا روزها بعد تعجب میکردند که چرا پیرمرد مدام دست حسرت بر دست میکوبد و لب میگزد.!!!
ما هم در زندگی محدود خود، مانند این پیرمرد، به چیزها یا کارهایی مشغول مىشویم که ما را از رسیدن به هدف واقعیمان یعنی آخرت بازمیدارند و تا موقعی که مشغول دنیا هستیم، چنان آن را مهم و واقعی تلقی میکنیم که حتی به خاطر نمی آوریم هدفی غیر از این زندگی دنیوی هم داشته ایم.؟!
یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط که نزدیک به سی سال با ایشان بوده نقل میکرد که شیخ به من میفرمود:
روح شخصی از علمای اهل معنا - که ساکن یکی از شهرهای بزرگ ایران بود - را در برزح دیدم که تأسف میخورد و مرتب بر زانوی خود میزد و میگفت:
وای بر من، آمدم، و عملی خالص برای خدا ندارم!
از او پرسیدم که چرا چنین می کند؟
پاسخ داد:
در ایام حیات، روزی با یکی از اهل معنا که کاسب بود برخورد کردم، او مرا به برخی از خصوصیات باطنی خود متذکر ساخت، پس از جدا شدن از او تصمیم به ریاضت گرفتم، تا مانند آن شخص دیده برزخی پیدا کنم و به مکاشفات و مشاهدات غیبی دست یابم.
مدت سی سال ریاضت کشیدم تا موفق شدم، در این هنگام مرگم فرا رسید، اکنون به من میگویند: تا آن هنگام که آن شخص اهل معنا تو را متذکر ساخت گرفتار هوای نفس بودی، و پس از آن تقریباً سی سال از عمر خود را صرف رسیدن به مکاشفات و رؤیت حالات برزخی کردی، اینک بگو: عملی که خالص برای ما انجام دادهای کدام است؟!
❖✨ ﷽ ✨❖
به نظرت بهشت هر نفر چقدر بزرگه؟!
↯↻↯↻↯
جناب جبرئیل به حضرت حق فرمود: خدایا؛ اگر اجازه فرمایی، من وسعت بهشت را طی و اندازه گیری نمایم. پس خداوند به او اجازه فرمود، و جبرئیل #سی_هزار سال پرواز کرد و به جایی (انتهایی) نرسید و خسته گردید. سپس از خداوند متعال نیرویی بیشتر برای به پایان رساندن این امر تقاضا نمود، و خداوند نیروی او را #دوبرابر نمود و #سی_هزار سال دیگر پرواز نمود تا این که مجدد خسته گردید و باز از خداوند تقاضای قدرت نمود و خداوند خواسته ی او را استجابت نمود و تا #سی_هزار مرتبه مجدد جبرئیل این خواسته را تکرار نمود. پس از آن با خداوند مناجات نمود و فرمود: خدایا؛ آیا طول بهشت را طی نمودم؟
❖✨ در آن حال حوریهای از غرفه خود سرش را بیرون آورد و گفت: ای روح خدا! ای جبرئیل! بدون جهت خود را به زحمت مینداز، به خدا قسم! در این مدت که پرواز کردهای هنوز تمام ملک #یک_مومن را طی نکردهای.
❖✨ جبرئیل سپس با تعجب پرسید: تو کیستی؟ جواب داد: یکی از حوریانی میباشم که برای مومنی از مومنان خلق شدهام.
منابع:
اسرار معراج، ص ۲۵۱
آمال الواعظین، ج ۳، ص ۴۴۹
جانمونی_رفیق
⇝
درباره این سایت